Ratings1
Average rating4
We don't have a description for this book yet. You can help out the author by adding a description.
Reviews with the most likes.
آنچه در اینجای کارِ کیرکگور برای من به قسمی پرتوافکن است که آن را از رسالهای در باب سقراط یا آیرونی یا سنتزی از این دو موضوعْ مشخّصن متمایز میسازد چیزی نیست جز شیوهی برخورد او با شخصِ سقراط به صورتی که او را با هیچکدام از تکنگاریهای به جا مانده، یعنی برساختهی استادکارانهی افلاطون، بازتابِ آینهوار استادِ اخلاقِ کسنوفون و کاریکاتورِ تباهسازِ زندگیِ یونانیِ آریستوفانس نتوان خلاصه کرد. کیرکگورِ جوان این روایتها را کنار نمیگذارد و احیانن به پالایششان دست نمیزند؛ بلکه از خلالشان، در مواجهه با هر سه تقریر/ تصویر شهامتی به خرج میدهد که تنها از فیلسوف برمیآید؛ محقق و آموزگار و سوفیست بنیهی این کار را هرگز ندارند و در خود سراغ نتوانند گرفت: او بدونِ اینکه سیماب از پسِ آینه بزداید و آنجا پیِ سقراطی مسجون را بگیرد و دست از پا درازتر در پای افلاطون بیافتد، شخصیّتِ سقراط را به کمکِ سرنخِ آیرونی در همین تصاویرِ موجودِ سقراط میجوید و یابنده است. آیرونی اینجاست؛ از این سپس، هرآنکه بخواهد در فلسفه بزیَد لاجرم باید تکلیفش را با سقراط و نسبتی که با او برقرار میکند، مشخّص کند؛ حال آنکه سقراطی که تن به نوشتن نمیدهد، گویی خواستی برای حک شدن بر صفحاتِ تاریخ ندارد.