Ratings1
Average rating4
We don't have a description for this book yet. You can help out the author by adding a description.
Reviews with the most likes.
پیش از خواندنِ کتاب بیشتر منتظرِ نقدِ مشخّصِ آدورنو بر ایدئالیسمِ آلمانی و به طور اخص چهار چهرهی مشهورِ آن بودم. به طرز جالب توجهی، آدورنو (شاید در ادامهی مسیرِ مارکس)
مرزهای آنچه ایدئالیسم میخواند را با گشادهدستی، از جنبشی مشخص در تاریخ فلسفه، تقریبن به هر نوع رویکردِ غیردیالکتیکی و در خودِ رویکردهای دیالکتیکی هم به هر آنکه ردی از ایجابی مفروض بر خود داشته باشد، گسترش میدهد. حملهی اساسی و همهجانبهی او مشخصن دامنِ هوسرل و آنچه او در جایی ایدئالیسمِ پدیدارشناسانه میخواند را میگیرد. البته اغلب بدون نام برده شدنِ مستقیم میتوان به مبارزه طلبیده شدن هایدگر و هستی و زمانش را هم در این میانه حس کرد. مزیّتِ اساسیِ آدورنو و رویکردِ دیالکتیک منفیاش احتمالن باج ندادنِ به امرِ داده شده است و اینکه میتوان آن را علارغمِ داشتنِ اختلافاتِ بنیادین در هر جایی که سختی و صلبیّت و استواری بر مفاهیم غالب شده به کار گرفت تا دود شوند و به آسمان بروند. هر دو مقاله در اصل متنِ دو سخنرانیِ آدورنو بودهاند و اینکه در آنها چه موافق رویکردِ آدورنو باشیم، چه مخالفِ آن تراکمی از بصیرتهای درخشان مییابیم، احتمالن به خودِ این مدیوم و ظرفیّتهایش که با چیرهدستیِ آدورنو در فنّ خطابه و شاید شیوهی پداگوژیکِ او همراه شده است٬ بازمیگردد.
مغلقگوییهای آدورنو در این دو خطابه (و شاید اغلبِ دیگر آثارش) از جایی به بعد عادی میشوند و گوش به آنها عادت میکند و در این میانه سرراستیِ جملاتِ کلیدی بیش از حالتِ معمول به چشم میآید.میتوان از این قبیل به اشاراتش دربارهی خودِ دیالکتیک اشاره کرد؛ «دیالکتیک یعنی کاوش و تلاش برای دیدنِ امرِ نو در امرِ کهن به عوضِ صرف دیدنِ امرِ کهن در امرِ نو.»