Ratings1
Average rating4
داستان یک ماجراجویی از زبان یک ناآرام که با رسیدن به آرامش و رفاه درک میکنه این چیزی نبوده که میخواسته
به همین خاطر بعد از چند ماجراجویی کوچک تصمیم میگره با دوچرخه -و البته یک دوست با هدف مشترک: استیو- از شمال نروژ به جنوب آفریقای جنوبی بره.
بیانی که من در ترجمه خواندم گیرا و همراه کننده بود. از دیدهها، شنیدهها، خیالات و نگرانی ها! و ... که در نهایت میتونم بگم خواندنش تجربهی خوبی بود
فرصت کنم، بازخوانیاش میکنم؛ ولی ترجیح میدادم به جای بازخوانی همین نسخه، میتوانستم روایت را از زبان استیو هم بخوانم.
در نهایت از ترجمه و چاپ هم رازی بودم