همنوایی فشردگی و جامعیت که شاید خصوصیتِ اساسیِ خود منظومه‌ی هگلی شامل روش‌شناسی، هستی‌شناسی و معرفت‌شناسیِ او، هم باشد، در اینجا به خوبی به استخدام بایزر درآمده و شاید بتوان آن را ذیل مفهومی اساسی در ژارگونِ هگلی توصیف کرد: چندسویه‌نگری یا همان عدمِ یکسویه‌نگری.تصویری که به دست داده شده به نظر تصویر جامعی از نوعی فلسفه‌ی ایدئالیستیِ بخصوص است اما اینکه این تصویرِ جامع تا چه حد بر فلسفه‌ی ایدئالیستیِ هگل منطبق باشد، خود نیازمندِ بررسی‌های جداگانه است. در این میان با وجود آنکه کار بایزر از برخی خصوصیات روش دیالکتیک هگلی( که احتمالن مهمترینش همان چندسویه‌نگری باشد) بهره می‌برد، اما شاید به معنای دقیق کلمه نتوان آن را اثری دیالکتیکی ( لااقل از جنبه‌ی روش‌شناسانه) که برای رسیدن به جامعیت، در روندی همواره پویا از مراحل رفع‌شده‌ به مراحل بالاتر گذر می‌کند، دانست.

February 4, 2019