Ratings1
Average rating4
کتاب علارغم اینکه تا پیش از فصل آخر ویژگی روایتگونهی منسجمش را حفظ میکند، از شیوهی برخوردش با موضوع و آوردن واگویههای نویسنده با خودش در متن پیش چشم خواننده، زیرلایهی عمیقن فلسفیای که به نظر میآید از رویکرد و نگاه هانس یوناس آمده باشد را همه جای متن با خودش حمل میکند. ابهام و معمای اصلی برای من نه در موضوع و نه در محتوای کتاب یا بصیرتهای درخشانِ پژوهشگری که علارغم باز نگه داشتن چشمانش در نقش دانشمندش فرو نمیرود، که در معماری اثر بود و گوشهی ذهنم را پیوسته قلقلک میداد. آیا این کتاب میخواهد ما را با گنوسیس و مکتبهای گنوسی آشنا کند؟ یا اینکه در هر فصل دارد دست به نوعی پدیدارشناسی هرمنوتیکی میزند تا گنوسیس خود در شکل و لباسهای گوناگونی که در تاریخ به تن کرده است، خود با ما سخن بگوید؟ اگر نویسنده دست به شقّ دوم زده باشد، آن را با چنان ظرافتی صورت داده است که نتوان گامهایش را با پشت سر متن دویدن دنبال کرد و نیاز به پیشی گرفتن از متن در خود متن به شکل ضمنی از خوانندهی دقیق خواسته شده است.