چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟

چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟

Ratings1

Average rating4

15

اگر پرسش رهنمای کتاب- ?Was heisst Denken- را بماهو و پیش از رفتن به سوی چهار معنای شمرده شده، کسری در نظر بگیریم، این کسر در نهایت پس از ساده شدن‌ها، با گذر از کلام نیچه و پارمنیدس، به اینجا می‌رسد: « حضورِ امرِ حاضر.»
حال مختاریم مسیرِ به سختی طی شده با توقف‌های طولانی را از یاد ببریم و به همین «چیزی» بچسبیم که بدون در نظر گرفتن ِ راهِ رفته، همان کمتر چیزی است که گویا اصلن از اول آن را داشتیم و در دستمان بود، ولو آنکه به آن توجهی نداشتیم. اما اگر مسیر را «به یاد آوریم»، «ذکر» کین را بگوییم، همان پاد اراده‌ای که زمان را بخاطر گذشته کردن «امرِ حاضر» نمی‌بخشود، «شُکرِ» حضورِ امرِ حاضر را در نسبت با رهایی از رفتگیِ امرِ رفته خواهیم گفت.
هایدگر در هستی و زمان صراحتن می‌گوید که: « دازاین گذشته است.» نه اینکه گذشته دارد که لابد در نسبتش با چیزی به اسم حافظه،خاطره یا یادگار تعریف می‌شود و یا اینکه گذشته‌ای بر او رفته و تمام شده است؛ نه، این‌ها باز محملی می‌شوند برای کین، کینی که در بن‌اش کینی است از زمان و آنچه بوده آن. دازاین، خودْ، گذشته است.
پس حضورِ امرِ حاضر که در اینجا معادل با هستیِ هستندگان گرفته می‌شود، اگر بتواند افاده شود، دری است/ می‌شود به رهایی از کین؛ همان حضوری که نیچه « سنگین‌ترین بار» خوانده بودش و « بازگشتِ جاودانه‌ی همان» نامیده بودش.
شاید اینکه در اینجا هایدگر نیچه را در عین والاداشت، از خوارداشت هم بی‌نصیب نمی‌گذارد و در ادامه‌ی راهش سراغ کلامِ سرآغازینِ پارمنیدس می‌رود و در انتها آنچه کاویده با کاویده‌ی نیچه به چشممان کمابیش یکی می‌نماید، بخاطر بی‌توجهی به کلیّتی است که در فرم ساده‌ شده‌ی کسر کذایی به محاق رفته است؛ و این همان جایی است که باید به پرسشِ معیارگذارِ چهارم بازگردیم: « چیست آنی که ما را به تفکر فرمان می‌دهد؟»
نیچه، در راه قدم گذاشته و از فکر و ذکر مقصد و مقصود هم دست برنداشته بود، اما شاید این سنگین‌ترین بار، دیگر رمقی برایش نگذاشته بود تا ببیند آنچه در جستجویش مشقّتِ زیستن در دامنه‌ی آتشفشان را بر خود هموار کرده است، خودْ او را به راه آورده است و این راهی است از حضور به حضور؛ « شُکر» در عینِ « رخصت دادن به فراپیش قرار داشتن و دل نهادن هم» ، دیدنِ فراخوانیِ این فراخواننده.

June 9, 2019