بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم

بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم

1966 • 111 pages

Ratings1

Average rating3

15

تو چون دست‌های من، چون اندیشه‌های سوگوار این روزهای تلخ و چون تمام یادها از من جدا نخواهی شد.
هلیا، به من بازگرد.
و مرا در محبس بازوانت نگه‌دار.
و به اسارت زنجیرهای انگشتانت درآور
که اسارت در میان بازوان تو چه شیرین است.
سپر باش میان من و دنیا
که دنیا در تو تجلّی خواهد کرد.
بر من ببند چون سدّی عظیم
که در سایه تو من دریاچه‌یی نخواهم‌بود..

July 17, 2023